کد ماوس
http://savadamuzi.ParsiBlog.com | ||
من سرم توی کار خودم بود ….
بعد یه روز یه نفر رو دیدم ما اوقات خوبی با هم داشتیم وقتی اون هدیه من رو پذیرفت ، من اینجوری شدم! ما تقریبا همه شب ها ، با هم گفت و گو می کردیم و این وضع من توی اداره بود وقتی همکارام من و اونو دیدند، اینجوری نگاه می کردند و من اینجوری بهشون جواب می دادم اما یروز، اون یک گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه و من اینجوری بودم بعدش اینجوری شدم بله .. آخرش به این حال و روز افتادم [ چهارشنبه 93/5/29 ] [ 1:1 عصر ] [ ra-shariat ]
[ نظرات () ]
|
|